رمان یک اتفاق نحس
رمان یک اتفاق نحس
کتاب یک اتفاق نحس در آغاز برای مجله «ورمیا» نوشته شد که داستانی نیمه طنز و نیمه انتقادی بود. موضوع آن شرح عروسی یک کارمند دونپایه و حضور یافتن رییس متمول اداره در این عروسی است. او بنا داشت تا با این عمل انساندوستانه، به زیردستان خود محبتی کرده باشد اما برعکس، موجب ناراحتی و آزار آنها میگردد. وحشت حضور او و ترسی که کارمندان مدعو در مهمانی بر خود احساس می کنند، باعث اتفاقات ناخوشایندی میشود. این یک داستان بیپرده از اخلاق و مرام فردگرایی لیبرالهاست. خود فئودور داستایوفسکی سابقا در شمار علاقمندان به لیبرالیسم بود اما رفته رفته از آن احساس تنفر کرد. کتاب حاضر با عناوین یک داستان کثیف ، یک اتفاق مسخره و اسم های مشابه نیز به چاپ رسیده است.
چکیده کتاب
«ایوان ایلیچ پرالینسکی» ژنرالیست اشرافی و جاهطلب. داستان از جایی شروع میشود که او با دوستی به بادهگساری مشغول است و از لزوم مهربانی و شفقت با فرودستان داد سخن میدهد. بعداز ترک مجلس، به طور اتفاقی متوجه میشود در خانه کارمند فقیرش «پسل دونیموف» عروسی برپاست. ایوان ایلیچ فرصت را مغتنم میشمرد تا تئوریاش را در عمل آزمایش کند. وارد مهمانی میشود و مشغول نوشیدن و معاشرت با آدمهایی میشود که از طبقه او نیستند. دیری نمیگذرد که معلوم میشود حرفهایش در طرفداری از طبقه فرودست همه باد هوا بوده و او در حقیقت این جماعت را لایق دوستی با خود نمیداند.
اتفاقاتی که در این شب میافتد به او میفهماند که ادعاهای نوعدوستانهاش مشتی توهمات خودفریبانه بود. او پس از شب عروسی، افسرده و شرمسار، خود را در خانه حبس میکند چون میترسد اتفاقات جشن عروسی به گوش همه دوستان و همکارانش رسیده باشد. وقتی بالاخره بعد از هشت روز به اداره برمیگردد با اتفاقات عجیبی مواجه میشود…