رمان تریتیکاله
رمان تریتیکاله
کتاب رمان تریتیکاله نوشتهی فاطیما پیرهادی، داستانی اجتماعی دربارهی زندگی دانشجویی است.
در بخشی از کتاب رمان تریتیکاله میخوانیم:
در این دانشکده هر کس پی یک چیز میگردد
یکی در پشت میز و دیگری هم رفته تا آرنج در جامیز میگردد
یکی در جستجوی مدرک است و دیگری نوشابه یا تک تک
یکی هم جیبها را در پی فندک، برای کارهای «جیز» میگردد
در این دانشکده خواهر - برادرها جدا هستند و در تفکیک
ولی بهنام با مریم، و شیوا با برادرزادهی پرویز میگردد
ز تفکیک کلاس درسها گفتم، ولی آخر
چه قانونی برای حکم کردن در پی استادهای هیز میگردد؟
اگر من برگ بودم، هر کلاسی یک درخت اینجا
چنان میریختم از شاخه که فصل بهار از غصهها پائیز میگردد
در اینجا کل شاگردان، به یک اصل اتکا دارند
که ذهن از خاک خوردنهای بیاندازه، حاصلخیز میگردد
به پایان روزهای ترم، اینجا محشری برپاست
که هرکس در پی یک جزوه با خط درشت و نکتههای ریز میگردد
چه مصرعهای سرخی از قلم جوشیده بر کاغذ
زبان، از حرف خوردنهای پی در پی،
در آخر
تیز میگردد!