0
+ سبد خرید بزرگنمایی ۴,۲۰۳ ذخیره

رمان به من نگاه کن

رمان به من نگاه کن

کتاب رمان به من نگاه کن داستان حسام، پسری بیست و شش ساله را روایت می‌کند که در یک خانواده‌ی مومن بزرگ شده و بسیار پایبند و معتقد به دین و مذهب است.
حسام به مطب دایی‌اش می‌رود و برای اولین بار در زندگی‌اش به یک دختر با‌دقت نگاه می‌کند. و میان او و دخترک عشقی به وجود می‌آید. عشقی بین آدمایی که هیچ سنخیتی با هم ندارند؟!
در قسمتی از رمان به من نگاه کن می‌خوانیم:
صدای گارسون صدایش را برید: عذر می‌خوام آقا. تخت رو به رویی معترضه! میگن توی مکان عمومی و این کارا؟!
آریانا گفت: فحش که نمی‌دادم آقا! داشتم آواز می‌خوندم...
با نفرت به آن‌ها نگاهی کرد و گفت: اینا از خداشونم باشه! کاری دارن چرا جرئتشو ندارن به خودمون بگن؟! نکنه با زن حرف زدنم معصیت میاره؟!
صادق صدایش را شنید و گفت: وقتی شما نمی‌دونی زن نباید صداشو بندازه تو سرش توی مکان عمومی آواز بخونه آدم چی بگه؟! شاید یکی نخواد بشنوه!
آریانا بلند شد و ایستاد. فرشاد که احتمال هر کاری را می‌داد، با او ایستاد تا در صورت لزوم او را کنترل کند...


مشخصات فایل
نویسنده مهرو.ر
صفحات ۳۶۱
حجم (MB) ۲.۲۸
نوع فایل pdf
قیمت ۳,۰۰۰ تومان

نظرات کاربران
افزودن نظر
محصولات مرتبط