رمان آزردگان (۴ جلدی)
رمان آزردگان (۴ جلدی)
خلاصه داستان:
زمان: قرن نوزدهم میلادی مکان: روسیه، سنت پترزبورگ “وانیا” (قهرمان داستان)، در خانواده مردی به نام “ایخمنیف”، مباشر پرنس “والکوفسکی”، بزرگ شده است. والکوفسکی، که زیاده گرفتار کارهای جورواجور خود است، پسرش، آلکسی را، به نزد مباشرش میفرستد. ایخمنیف دختری دارد، به نام “ناتاشا”، که پسر پرنس طبیعتاً از وی خوشش میآید. ایخمنیف آماج بدگوییهای ننگآوری میشود و پرنس نه تنها او را از مباشرت ملک خود برکنار میسازد، بلکه علیه او اقامه دعوا میکند. رمان در پیرامون همین دعوا چرخ میزند. وانیا در پترزبورگ، خانواده ایخمنیف را باز مییابد و عاشق ناتاشا و خواهان ازدواج با او میشود. لیکن، پسر پرنس، بدون اطلاع ایخنیف، به خانه درمیآید و ناتاشا را فریفته، حاضر به ترک خانه پدری میسازد. چون وانیا به همین راضی است که ناتاشا را خوشبخت ببیند، از سعادت خود در میگذرد و هر چه در توان دارد میکند تا آلکسی با محبوبه او ازدواج کند. داستان “نلی”، دخترکی که وانیا او را از چنگال زنی بدسیرت، به نام “بوبنووا”، میرهاند، به رویدادهای پیشین گره میخورد. در این میان، پرنس، که به انتخاب خود برای پسرش همسری دیگر، که عروس زیبنده اوست، یافته، با هزار نیرنگ درصدد درآوردن آلکسی از چنگ ناتاشا برمیآید. از این رو، وانمود میسازد که با ازدواج آنان موافق است؛ لیکن موفق میشود که آلکسی را به عشق “کاتیا”، نامزد انتخابی خود، گرفتار سازد. در این میان، در پی یک سلسله حوادث غیرعادی، معلوم میشود که نلی دختر پرنس است و …