کتاب زنده بگور
کتاب زنده بگور
زنده به گور که عدهای معتقد هستند هدایت کتاب را براساس زندگی شخصی و شخصیت روانگسیخته خود نوشته است، خاطرات مردی است که از زندگی بیزار شده و در تلاش هست تا خود را بکشد و از این زندگی رهایی یابد. او راههای مختلفی مثل خوردن تریاک را امتحان میکند تا بمیرد ولی تلاشهایش بیفایده است...
«حاجی مراد» داستان مردی بازاری است که فرزندی ندارد. او در حالی که همسرش را دوست دارد، نسبت به او بسیار بدبین است. شک و دودلی این مرد را به دردسر میاندازد...
«اسیر فرانسوی» روایت کنندهی دیدار یک پیشخدمت هتل با یک مسافر است که صحبت آنها از یک کتاب در مورد جنگ شروع میشود...
«داود گوژپشت» داستان پسری به نام داوود است. همه او را به خاطر فرم بدنش که قوز بزرگی بر پشتش دارد، مسخره میکنند. روزی او سر به بیابان میگذارد و در راه با قضایای مختلفی بر میخورد...
«مادلن» داستان دختری فرانسوی با همین نام است که با پسری ایرانی آشنا میشود و آنها با هم شروع به معاشرت میکنند و پسر به خانهی دختر دعوت میشود...
«آتشپرست» داستانی است که در یک مهمانخانه رخ میدهد. در آن «فلاندن» خاطرات باستانشناسی خود در ایران را برای دوستش روایت میکند...
«آبجی خانم» داستان دختری است که صورت نازیبایی دارد و این سبب میشود که هیچ پسری نخواهد با او ازدواج کند. این دختر به نماز و قرآن رو میآورد تا اینکه مراسم عروسی خواهرش سر میرسد...
«مردهخورها» داستان دو زن است که شوهرشان مشهدی رجب، مرده است. آنها با هم جروحث میکنند که ناگهان دزدی آنها رو میشود...
«آب زندگی» داستان سه برادر است که از پدر خود جدا میشوند و راهی را پیش میگیرند تا برای خود زندگی بسازند ولی...